واسلاو هاول 18 دسامبر در سن 74 سالگی درگذشت، او که سیاستمداری معروف بود یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان اروپا محسوب میشد. واسلاو هاول سال 1936 در پراگ در خانوادهای فرهنگی و روشنفکر به دنیا آمد. این خانوادهی معترض به طور مستقیم با اتفاقات فرهنگی و سیاسی چکسلواکی از سالهای1920 تا 1940 در ارتباط بودند و به همین دلیل رژیم کمونیستی چکسلواکی از سال 1950 به بعد اجازهی تحصیلات دبیرستانی به هاول را نداد و هاول مجبور به گذراندن دورههای شبانه برای تمام کردن مقطع دبیرستان شد.
هاول در سال 1954 موفق به اخذ دیپلم متوسطه شد. سابقهی اختلافات سیاسی دوباره دلیلی برای عدم پذیرش او در دانشکدههای علوم انسانی شد و او به ناچار رشتهی اقتصاد را برای ادامهی تحصیل در دانشگاه پراگ انتخاب کرد. واسلاو هاول این رشته تحصیلی را بعد از دو سال ناتمام رها کرد.
بعد از اتمام خدمت سربازی به عنوان کارگردان پشت صحنه در تئاتری در پراگ مشغول به کار شد و همزمان تحصیل مکاتبهای در رشتهی نمایش در دانشکدهی هنر دانشگاه پراگ را آغاز کرد. اولین مجموعهی شعرش را با عنوان «ترکش 1 و 2» در سال 1954 منتشر کرد و از سال 1960 نوشتن نمایشنامه را آغاز کرد. هاول در سال 1963 با نمایشنامه «مهمانی در باغ» به شهرت رسید که جوایز متعددی برای او به همراه داشت. نمایشنامهی «خاطرات» در سال 1965 یک موفقیت دیگر برای هاول بود.
جو اختناقی که پس از بهار پراگ در سال 1968 به وجود آمده بود هاول را برای مدتی از تئاتر و نمایش محروم ساخت، ولی فعالیتهای سیاسیاش را بارزتر کرده و او را وارد دنیای سیاست کرد. هاول در سال 1989 اولین رئیس جمهور غیرکمونیست حکومت چکسلواکی شد و نقشی کلیدی در پیروزی انقلاب چکسلواکی داشت، انقلابی بدون خونریزی که منجر به فروپاشی حکومتِ کمونیستی چکسلواکی و تشکیل دو کشور جدید چک و اسلواکی شد.
در سال 1990 در اولین انتخابات کشور جمهوری چک پس از انقلاب به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد. از جمله اقدامات مهم او در اولین دورهی ریاست جمهوری فرمان عفو عمومی برای بسیاری از زندانیان و محکومان رژیم گذشته بود.
هاول در سال 1998 برای بار دوم به ریاست جمهوری کشورش برگزیده شد ولی این دوران ریاست، دوران کسالت جسمانی وی بود و بیماریهای دستگاه گوارشی و سرطان شش به علت استعمال بیش از حد دخانیات بود. در دنیای سیاست هاول همواره حامی سرسخت و صبوری برای مقاومتهای بدون خشونت بوده است.
«پروانه روی آنتن»، «فرشتهی نگهبان»، «توطئهچینان»، «افشا»، «مخاطب»، «هتل کوهستانی»، «اعتراض»، «اشتباه»، «وسوسه» و «فردا» از دیگر آثار مهم نمایشی هاول هستند. یکی از معروفترین نمایشنامههای هاول «ترک خدمت» نام دارد که در سال 2007 نوشته شده است. هاول این نمایشنامه را پس از حدود 18 سال دوری از نمایشنامهنویسی نوشت، این نمایشنامه در پنج پرده و با حضور 17 بازیگر و یک راوی، 22 مه سال 2008 در پراگ روی صحنه رفت.
«ترک خدمت» که اقتباسی از «شاه لیر» شکسپیر و «باغ آلبالو»ی آنتوان چخوف است داستان سیاستمداری بازنشسته است که به روزهای گذشتهی زندگی خود فکر میکند. این اثر مانند اغلب آثار نمایشی هاول ترکیبی ظریف از طنز و تراژدی است. هاول سال 2011 براساس این نمایشنامه فیلم «ترک خدمت» را ساخت که در جشنوارهی فیلم کن حضور داشت. این فیلم تنها تجربهی هاول در مقام کارگردان سینما است.
هاول را در نمایشنامهنویسی متأثر از هارولد پینتر و فرانتس کافکا خواندهاند و در «ترک خدمت» علاوه بر اینها ردپای خطابه نویسی شکسپیر و البته «هشت و نیم» فدریکو فللینی و در آخر وصیتنامه نویسی به چشم میخورد. آنچه در ادامه میخوانید نگاهی است به این تأثیرپذیریها در «ترک خدمت»، واپسین نمایشنامه و تنها فیلم سینمایی هاول.
هارولد پینتر
آثار پینتر ویژگی های مشترک و خاصی دارند که موجب شده به راحتی با خواندن تنها چند سطر از یک متن ناشناس متوجه شوی نویسندهی اثر پینتر است. ویژگی اصلی پینتر را (با مسامحه و به طور خیلی کلی) میتوان زبان و محتوای آنها دانست. زبان نمایشنامهنویسی پینتر و البته فیلمنامههای اقتباسی و غیراقتباسی او تشکیل شده از جملاتی بسیار کوتاه، مکث، تکرار، پرسش و جملات کنایی و دوپهلو.
اگر از نظر زبانی هاول و پینتر را در کنار هم بگذاریم متوجه میشویم هاول در دوران فعالیت مستمرش در نمایشنامه نویسی و در آثاری مثل «گزارش» و «هتل کوهستانی» از نظر زبانی بیشتر وامدار پینتر بوده تا در آخرین نمایشنامهاش «ترک خدمت» و به تبع آن فیلم «ترک خدمت.» هاول در نمایشنامههای دورهی اولش برخی ویژگیهای نثر پینتر را که البته ویژگیهای نمایشنامههای ابزورد نیز هست با غلظت بسیار در آثارش به کار برده، از جمله جملات کوتاه، تکرار و پرسش (از این نظر «بعدازظهر در کنار خانواده»، اولین نمایشنامهی هاول بسیار شبیه آثار پینتر است). این درحالی است که در فیلم «ترک خدمت» تقریباً هیچگونه فرصتی برای مکث وجود ندارد، جملات اغلب بلند هستند و حالت خطابه یا وعظ را به خود میگیرند و هاول به جای کنایه زدن، اشارهی مستقیم را در دستور کار قرار داده و شخصیتها نام سران کشورهای مختلف و برهههای تاریخی را به راحتی بر زبان میآورند.
اما آنچه پینتر و هاول را به هم نزدیک میکند رویکرد محتوایی این دو است؛ پینتر نمایشنامه نویسی است علاقهمند به موضوعات اجتماعی با رویکرد روانشناختی و البته از نظر سیاسی بسیار متعهد است. هاول بیش از آنکه رویکرد روانشناختی را در آثارش دنبال کند (شخصیتهای او اغلب تیپیک هستند) تئاتر را یک ابزار سیاسی برای اصلاح جامعه میداند. اینجاست که این دو نمایشنامه نویس به هم نزدیک میشوند و به نظر میرسند اغلب افرادی که هاول را وامدار پینتر میدانند، منظورشان همین رویکرد متعهدانه سیاسی مشترک بین دو نمایشنامه نویس است. در آثار دوره اولیه هاول رویکرد سیاسی چندان غلیظ نیست اما نگاه او به مسائل اجتماعی با بهره گیری از شخصیتهای تیپیک خودنمایی میکند، نمایشنامههایی مثل «مهمانی در باغ»، «Private View» و «Redevelopment».
فرانتس کافکا
موقعیتهایی که واسلاو هاول در برخی آثارش خلق میکند، بسیار شبیه موقعیتهای عجیب و ابزورد در رمانهای کافکا مثل «قصر» یا «محاکمه» است. نمایشنامهی «گزارش» داستان مدیر یک شرکت است که بدون اطلاعش سیستم جدید تایپ نامهها تصویب شده، بدون اطلاع او دستور خرید و فروش وسایل صادر شده و در آغاز نمایشنامه او باید برای خرید یک لامپ دستور کتبی بدهد، چرا که دستور شفاهی دیگر مؤثر نیست. گیر افتادن این مدیر در چرخهی بوروکراسی و نگاه طنز و گزندهی هاول بسیار تداعی کنندهی فرانتس کافکا است. این درحالی است که در «ترک خدمت» نیز رد پای کافکا را میشود دید.
ویلم ریدر که دوران صدارتش به پایان رسیده باید خانهی مجلل خود را که دولت به او بخشیده ترک کند، ویلم دوست ندارد خانه را ترک کند، نخست وزیر جدید به او پیشنهاد میدهد در ازای اجارهای معمولی در خانه بماند، اما در همین حال ماندن ویلم در خانه را به گوش رسانهها میرساند و رسانهها از آن به عنوان یک رسوایی اقتصادی نام میبرند. در این فیلم/ نمایشنامه یک موقعیت کافکایی دیگر نیز دیده میشود؛ ویلم از فرصت به دست آمده برای مصاحبه با مجلهی «سوراخ کلید» استفاده میکند تا آخرین توصیههایش را به گوش مردم برساند و توضیح دهد در دوران صدارت خود چه خدماتی کرده، اما در روزنامه تنها حرفهای او را در مورد سر و سرهایی که با نسوان داشته پوشش میدهند و همین رسوایی دیگری میشود. میتوان نتیجهگیری کرد کافکا و هاول به شدت علاقهمند به نمایش پوچی بوروکراسی بودند.
ویلیام شکسپیر
«ترک خدمت» نه تنها شباهت بسیاری به «شاه لیر» دارد، بلکه یادآور سنت خطابهنویسی شکسپیر نیز هست. «شاه لیر» داستان پادشاهی است که پس از تقسیم کردن ثروت و املاکش هیچ پناهی ندارد و در انتها دختر کوچکش به او پناه میدهد، دختری که پادشاه پیش از این طردش کرده بوده. در «ترک خدمت» هیچکس به ویلم پناه نمیدهد، او باید از خانهی ریاست جمهوری برود و کسی که به او جا و مکان میدهد دختر کوچکش است که به نظر میرسد اصلاً با پدرش صمیمی نیست. جدای از این هاول در «ترک خدمت» به دفعات از خطابه بهره میبرد، خطابههایی که یادآور گفتارهای درونی شخصیتهای شکسپیر در «ژولیوس سزار» و «مکبث» هستند.
باغ آلبالو و چخوف
«باغ آلبالو»ی آنتون چخوف مثل «ترک خدمت» آخرین اثر نویسندهاش بود. اما شباهت این دو اثر در همین خلاصه نمیشود. «باغ آلبالو» داستان یک زن اشرافزادهی روس و خانوادهاش است که به علت قرض در آستانهی ورشکستگی هستند و باغ آلبالوی خاطرهانگیزشان در گرو بانک است و قرار است در موعد معینی باغ و ملکشان حراج شود. این خانواده نمیتواند کاری برای حفظ خانه و ملک انجام دهد و در پایان باغ آلبالو به یک دهقانزادهی تازه به ثروت رسیده فروخته میشود و خانواده باغ را ترک میکنند؛ درحالیکه صدای تبری که درختهای باغ را قطع میکند شنیده میشود. هاول چارچوب «ترک خدمت» را دقیقاً براساس «باغ آلبالو» بنا کرده است. از دست دادن خانه و رسیدن آن به یک تازه به دوران رسیده اِلمانهایی هستند که دقیقاً در هر دو اثر تکرار میشوند. در «ترک خدمت» رقیب سیاسی ریدر که همه از فسادها و رسواییهایش باخبر هستند جایگزین ریدر شده و حتا خانهی او را خریده است!
فللینی و هشت و نیم
ویلم ریدر در همان آغاز «ترک خدمت» میگوید «عاشق زنها هستم، برای همین همیشه دور و برِ خودم را با آنها پر کردهام.» در ادامه ریدر با زنی خیالی/ واقعی روبهرو میشود که شیفتهی سخنرانیهای او است، زنی که از میان آب بیرون میآید و حالتی اثیری دارد. جملهی ویلم در ابتدای فیلم و بعد حضور این زن اثیری یادآور فیلم «هشت و نیم» و شخصیت گوئیدو است. ویلم به همراه مادرش، محبوبش و خدمتکار پیردختر او زندگی میکند. شکی نیست که او با دیگرانی نیز سر و سرّی داشته است و با حضور زن اثیری این شک تبدیل به یقین میشود. گوئیدو کارگردان به بن بست رسیدهای است که زنان مختلف سراسر زندگی خود را از مادرش تا همسرش به خاطر میآورد و تنها محل آرامش او فکر کردن به یک زن اثیری است. پژواکهای بن بست گوئیدو را میتوان در به آخر خط رسیدن ویلم شنید، او نیز جز لحظاتی که در کنار زن اثیری به صحبت مینشیند آرامش ندارد.
وصیتنامه
«ترک خدمت» وصیتنامهی واسلاو هاول است، به همین دلیل است که میزان توصیهها و وعظها در آن بسیار است. جناب صدراعظم مصاحبه با روزنامه را یک فرصت گیر آورده تا بگوید چهها کرده و آیندگان باید چهها بکنند. در لحظات آخر فیلم نیز واسلاو هاول از زیر آب بیرون میآید و جملهی تاریخی و معروف خود را به زبان میآورد: «باشد که عشق و حقیقت بر نفرت و دروغ پیروز شود.» هاول با گفتن این جمله آن هم از زبان خودش در «ترک خدمت» جای هیچ شکی باقی نمیگذارد که با این اثر نمایشی/ سینمایی قصد داشته وصیتنامهی خود را به گوش تعداد بیشتری از مخاطبان برساند.
به همین دلیل رویکرد مخاطب در برابر «ترک خدمت» بیش از آنکه برخورد با یک اثر سینمایی باشد باید رویکرد با یک وصیتنامهی بصری/ شفاهی باشد. عجیب هم نیست که در لحظاتی از فیلم بیننده خسته میشود، شنیدن توصیه و نصیحت کار راحتی نیست، به ویژه به شکل مستقیم و در قالب جملات طولانی در مذمت سوءاستفاده از قدرت. «ترک خدمت» وداع هاول نه به عنوان یک نمایشنامه نویس، که وداع یک پدر دلسوز با مردمش است. پدری که در واپسین لحظات عمر چیزی جز نصیحت ندارد، «باشد که عشق و حقیقت بر نفرت و دروغ پیروز شود»، اما انگار این جمله فقط یک نصیحت است، خانه را دروغگویان به یغما میبرند و کسی در روزنامهی «سوراخ کلید» منتظر حقایق نیست و فقط تشنهی دروغهای شیرینِ مگو است!
یک شاه لیر مدرن
واسلاو هاول: ایدهی اوّلیهی «ترکِ خدمت» قبل از انقلابِ 1989 به ذهنم رسید. به یک «شاه لیرِ» مُدرن فکر میکردم. ایدهی اوّلیهام همین بود؛ مردی که قدرت را از دست میدهد، خانه را از دست میدهد و ناگهان میبیند تک و تنها است. واقعیت این است که فکر میکنم بعد از مه 68 همهچیز تا حد زیادی تغییر کرد و شاید اگر مه 68 نبود انقلابِ 1989 ما هم پیروز نمیشد. درعینحال میخواستم نشانی از نمایشنامههای محبوب و موردِ علاقهام هم در این نمایشنامه باشد. حالا میتوانید نشانی از «باغ آلبالو»ی آنتون چخوف و بعضی کارهای سمیوئل بکت را هم در این کار ببینید.
این مطلب پیش از این در مجله مهرنامه منتشر شده است
برای خواندن دیگر مطالب سینمای پنهان به اینجا بروید